نفس اماره همکار شیطان در درون ما

نفس اماره همکار شیطان در درون ما

نفس اماره همکار شیطان در درون ما

تأثیر شیطان در دستگاه محاسبه ی ما، از راه تهدید و تطمیع است، از یک طرف ما را میترساند و تهدید می کند و از طرف دیگر وعده میدهد شیطان ، وعده های فریبنده .کار شیطان اغوا کردن است یعنی ایجاد اختلال در دستگاه محاسبه ی ما شیطان این است دیگر نقطه ی مقابل کارکرد تقوا است. اما در تمام این موارد تا از درون انسان اجازه ورود داده نشود فرد تحت تاثیر شیطان قرار نمی گیرد و اشتباه نمی کند.

نفس امارههمکار شیطان در وجود انسان

انسان موجودی برتر است یکی از ویژگی های برتری او این است که هر آنچه در بیرون وجود دارد برای ورود قسمتی مخصوصی از درون را باید راضی کند چه نیک باشد و چه بد و تا از درون اجازه صادر نشود حق ورود ندارد. انسان برای جذب آنچه در بیرون آن وجود دارد نیاز به قدرتی در درون دارد و تا آن نباشد چیزی توان ورود ندارد.

مثلا:

دلیل یا همان حجیت که در روایات بدان اشاره شده است:

«یَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حُجَّتَیْنِ‏ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ـ علیهم السلام ـ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُول‏ »۱،
براساس این روایت حجت بیرون رسول و انبیاء و ائمه هستند و حجت درون عقل است. تا زمانی که انسان حجت درون را نداشته باشد حجت بیرون کار ساز نیست. نمونه بارز آن مردانی هستند که در زمان انبیا و ائمه می زیستند اما با آنکه حجت بیرون را می دیدند اما به دلیل نبود عقل آن را نمی پذیرفتند.

درون انسان یک جهان کامل و مانند دژ می ماند اگر خودش اجازه دهد کسی یا چیزی اجازه ورود دارد. این دژ دروازه های ورودی خاص دارد. برای تغذیه جسم، دهان دروازه آن است و برای تغذیه روح، چشم و گوش راه ورود هستند.

نفس اماره همکار شیطان در درون ما

 

کنترل ورودی به دست خود انسان است او تصمیم می گیرد که چیزهای خاصی وارد شود یا همه چیز وارد شود. هم چنین تا محصولات خارجی نتواند درون را راضی کنند اجازه ورود ندارند. شاید بتوان بگویم برای همین است که دو حجت داریم یعنی حجت بیرون باید بتواند حجت درون را راضی کند تا به سخنان هم گوش دهند حال اگر حجت درونی وجود نداشته باشد یا باشد امّا به حجت بیرون گوش ندهد آیا کاری از حجت بیرون بر می آید؟

حجت تنها این گونه نیست بلکه شیطان هم باید یاری در درون داشته باشد تا دروازه ها را برایش باز کند یعنی دژ محکم است و شیطان توان نفوذ ندارد مگر به اذن خود فرد.
قرآن روش کار شیطان را این گونه بیان می کند:{وَ إِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلیَ أَوْلِیَائهِمْ لِیُجَادِلُوکُم‏} ۲، شیطان با اشاره های پنهانی صحبت می کند و فرد مقابلش را وسوسه می کند. و حتی محدوده کاریش را هم بیان می کند:{إِنَّمَا سُلْطَنُهُ عَلیَ الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ }۳ ، چیرگی شیطان تنها بر افرادی است که ولایت او را می پذیرند و اگر کسی به شیطان راه ندهد او هم نمی تواند بر وی مسلط شود.

نفس اماره همکار شیطان در درون ما

نفس اماره همکار شیطان در درون ما

نفس اماره دست کمکی برای شیطان

شیطان باید نماینده در درون انسان داشته باشد تا زمانی که وسوسه می کند آن نماینده تحت تاثیر قرار بگیرد. آن نماینده نفس انسان است. حضرت یوسف می گوید:

{وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی‏ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحیمٌ} ۴، و من نفس خود را تبرئه نمی‏کنم، چرا که نفس قطعاً به بدی امر می‏کند، مگر کسی را که خدا رحم کند، زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است.‏

انسان باید از درون به خود نهیب بزند تا نهیب بیرون را بشنود. تنها شنیدن یک بار نهیب بیرونی کار آمد نیست باید آن واعظ درون آن نهیب را در زمان و مکان های خاص بازگو کند تا فرد بتواند از آن استفاده کند. علاوه بر این تا زمانی که فرد خود را نهیب نزند اگر کسی به او نهیب بزند احساس می کند فرد مقابل در اشتباه است و جایی برای نهیب زدن نیست اما زمانی که خود را از درون نهیب بزند جایی برای نهیب دیگران می بیند و آن را می پذیرد

درون انسان و وجود شیطان

آن چه در درون انسان، انسان را به سمت بدی می برد نفس اماره هست تا زمانی که این نفس در انسان وجود دارد شیطان می تواند وسوسه کند. امّا اگر نفس اماره در انسان وجود نداشت دیگر دست شیطان بسته می شود. خود شیطان می گوید:

{قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ} ۵، گفت:«پس به عزّت تو سوگند که همگی را جدّا از راه به در می‏برم، مگر آن بندگان پاکدل تو را».
در آیه بیان می شود که قدرت شیطان تا کجا است. شیطان نمی تواند فرد مخلص را اغوا کند. چرا؟ چون که دارای نفس مطمئنه هست و دیگر نفس اماره توان حرکت و قدرت ندارد. شیطان نماینده خود را در افراد مخلص از دست داده است. یعنی تا زمانی که انسان به نفس اماره اش گوش دهد شیطان وسوسه می کند.

 

شرایط برای سعادتمند شدن هم مانند شقاوتمند شدن است. یعنی باید در درون نماینده باشد که اجازه ورود به عوامل سعادت از بیرون را بدهد. یکی از روش های هدایت بیرونی موعظه کردن است باید این روش در درون انسان شکل گرفته باشد تا هدایت بیرونی را بپذیرد. و این موضوع در روایات تاکید شده است:

«اعْلَمُوا أَنَّهُ‏ مَنْ‏ لَمْ‏ یُعَنْ‏ عَلَی‏ نَفْسِهِ‏ حَتَّی‏ یَکُونَ‏ لَهُ‏ مِنْهَا وَاعِظٌ وَ زَاجِرٌ لَمْ‏ یَکُنْ‏ لَهُ‏ مِنْ‏ غَیْرِهَا لَا زَاجِرٌ وَ لَا وَاعِظ »۶، و بدانید آن که با واعظ و منع کننده‏ای از باطن خویش او را یاری نداده‏اند واعظ و منع کننده‏ای از غیر خودش برای او نخواهد بود.

این روایت تأکید می کند که اگر واعظ از درون انسان وجود نداشته باشد، نمی تواند از مواعظ بیرونی بهره ببرد. چون به صورت شرطی آمده است تا مقدمه محقق نشود جواب شرط محقق نمی شود. تا واعظ درونی وجود نداشته باشد پذیرش موعظه حاصل نمی شود.

موضوعات
درباره سایت
مجله اینترنتی ایما با هدف راه اندازی سایتی جامع در حوزه اجتماعی وب فارسی از سال ۱۳۹۷ فعالیت خود را آغاز کرده و در زمان کوتاهی حوزه فعالیت محتوایی خود را به بیش از 124 عنوان مجموعه گسترش داده است.
شبکه های اجتماعی
شبکه های اجتماعی راهی برای بودن همیشه کنار هم
کلیه حقوق برای " مجله ایما " محفوظ است.